عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 5 دی 1391
بازدید : 221
نویسنده : Vaezi1992

    

                                           

سني كه به آن رسيده ام براي  آدم  هيچ تعبيري ندارد .  يك حس سر درگمي دچارت ميشود . انگار كه با اين سن مانده اي بين زمين و آسمان ... بين مرگ و زندگي ... حس معلق بودن نصيبت ميشود ... اينكه منتظر باشي تا بگذرد ... نه كاري براي انجام دادن داري و نه كاري براي انجام ندادن ... يك حال مبهمي است كه من دچارش شده ام ... انگار كه منتظر هيچ چيزي بعد از اين نباشي ... و اينها قطعا نشانه هاي خوبي نخواهد بود .

 

اين روزها اصلا هيچ حسي هم به خودم ندارم . نه از خودم عصباني ام و نه خشنود !

 

 فكر ميكنم شايد بايد يك زمانهايي ديوانگي هايم را كنار ميگذاشتم تا به قول هدايت :" نشوند  زخمهایی که آهسته و در انزوا روحم را می خورند و می تراشد.   تا من نمانم با زخم هاي دلمه زده ايي كه هر از گاهي سر باز ميكنند و كثافتش مي افتد به جان روحم "  !!

 

فکر می کنم شايد بايد يك جاهايي قدر خودم را  بيشتر ميدانستم  كه ندانستم .  فكر ميكنم شايد بايد يك آدمهايي را هرگز به زندگي ام راه نميدادم كه داده ام . شايد بايد يك زمان هايي يك تصميمات بهتري مي گرفته ام ، كه نگرفته ام ! شايد بايد آدمهايي را در زندگي ام دوست نمي داشته ام ، كه داشته ام ! اما اينها توهمات و خيالاتي است كه ذهنم در اين روزهاي معلق بودن با آن درگير است و واقعيت آن است كه هر زمان و هر دوره اي كه بوده و گذشته ،  تصميماتي گرفته شده كه بايد ... !! حتما آدمها بايد مي آمدند به زندگی ام ، دوست داشتن بايد پيش مي آمده ، نداشتنش بايد پيش مي آمده و ديوانگي هايي كه بوده است ...  خوب تمام اينهاست كه زندگي را تشكيل ميدهد ، اگر نه هر كسي اگر ميدانست و ميتوانست بر اساس منفعت خود در همان زمان بهترين تصميم را  بگيرد كه ديگر نميشد زندگي ، ميشد پازلي كه ميداني كدام تكه اش را در كدام خانه بايد بچيني ...  احتمالا در اين مسير ماندنی ها مانده اند  و رفتنی ها  هم رفتنه اند  و این قانونی ست اجتناب ناپذیر.

 

نميدانم آدم در اين سني كه من به آن رسيده ام بايد  گستاخ باشد و پوست كلفت ، يا آرام باشد و ملايم ؟!!! يا همان كله شقي دوران 23 سالگي اش را داشته باشد ؟!!! يا بهتر است تركيبي از جسارت و نرمي را با خود انتقال دهد به سالي جديد ؟!!! 

نميدانم چرا سن شناسنامه ام برايم اهميتي ندارد . حتي اگر نگاه گاه به گاه مردم و چراهايشان نبود هرگز به يادش نمي آوردم . 

عرفان نظر آهاري خوب ميگويد : " امروز چند شنبه است؟ چندم كدام ماه و چندم كدام سال؟ امروز چند سال از من مي گذرد و من چند ساله ام؟ چيزي به ياد نمي آورم، جز اين كه امروز، اكنون است و اين جا، زمين است و من، انسان."

 

كاش خوب شروع شود ... بدون ترس و وهم و خيال تاريك ، بدون دلنگراني  ، دلهره ، بدون درد ... 

 

پينوشت :

- ديروز تولد دوستي بود كه پارسال بود و امسال زير خروارها خاك خوابيده . مثل ديروز اونهايي كه ميشناختنش به من اس دادن كه امروز تولد اون خدا بيامرزه ... اون تولدش واسش خيلي مهم بود و كسي اگه فراموش ميكرد بهش تبريك بگه كلي ناراحت ميشد و بهش بر ميخورد . به اين كه فكر ميكنم ديگه نيست و حتما بعد از 3 ماه هيچي از تن و پيكرش نمونده تنم ميلرزه . ما تا كي هستيم ؟ ما تا كي زنده ايم ؟ ما چه جوري ميميريم ؟ خيلي اوقات فكر ميكنم خبر مرگ من چه جوري پخش ميشه ؟!!! كي به اونهايي كه واسشون كمي مهمم خبر مرگ منو ميده و چه خوب بود ميتونستم عكس العملشونو ببينم . 





:: موضوعات مرتبط: نوشته های عاشقانه , تصاویر عاشقانه , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








جهت دنبال کردن اینستاگرام بنده با آمار بیش از 20k آدرس زیر را در اینستاگرام وارد کنید با تشکر vaezi1992@
به وبلاگ من خوش آمدید

آیا از وبلاگ و مطالب راضی هستید؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شب گرد هميشه بيدار و آدرس vaezi1992.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 122
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 122
بازدید ماه : 302
بازدید کل : 12779
تعداد مطالب : 222
تعداد نظرات : 87
تعداد آنلاین : 1


مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران
 ابزار پرش به بالا

RSS

Powered By
loxblog.Com